اشتباهات رایج در طراحی ux که به قیمت شغلتان تمام خواهد شد
اول و آخر طراحی UX یا همان تجربه کاربری، ساخت تجربه منسجم و جذاب برای مخاطب است. اما بزرگترین چالش، رسیدن به همین هدف است. چه کار کنیم که یک تجربه کاربری حرفهای داشته باشیم و مطمئن شویم که کاربران جذب میشوند؟ ما میگوییم اشتباهات رایج در طراحی UX را بشناسید و آنها را تکرار نکنید. پس در این راهنما همراه ما باشید تا این اشتباهات را ببینیم.
۴ اشتباه در طراحی UX
میتوان گفت بزرگترین اشتباهی که یک طراح UX میتواند مرتکب شود این است که فقط به حرف کارفرما گوش بدهد و هر آنچه که او میخواهید را اجرا کند. در این صورت شاید رضایت کارفرما را داشته باشید، اما رضایت کاربران چه میشود؟ به این فکر کنید که اگر تجربه کاربری شما نتیجه خوبی ندهد و کاربران جذب نشوند، خودِ کارفرما از شما پاسخ میخواهد.
پس بیایید ببینیم دقیقاً اشتباهات رایج در طراحی UX چه هستند و برای این که در این چالهها نیفتیم باید چه کنیم.
۱/ تحقیق نکردن
شما باید بدانید که دیدگاه کاربران چیست. از کجا بدانیم؟ راحتترین کار این است که از کارفرما درباره کاربرانشان بپرسید. اما اگر فقط به نظر کارفرما بسنده کنید، اشتباه بزرگی مرتکب شدهاید. دادهها و اعداد و ارقام، اطلاعات ارزشمندی هستند که همیشه میتوانند مسیر درست را نشانمان دهند. پس تحقیق کردن را فراموش نکنید.
وقتی هم از کارفرما سؤال میپرسید و هم خودتان تحقیق میکنید، به کارفرما این پیام را میدهید که من برای نظر شما ارزش قائلم، اما بیایید ببینیم تجربهها چه چیزهایی را نشان میدهند.
برای تحقیق کردن میتوانید از ابزارهایی مثل تست اولین کلیک و بررسی مسیر کاربران (با ابزاری مثل Hotjar) استفاده کنید. به این ترتیب میتوانید ببینید که طرح فعلی کاربران را چطور هدایت میکند. میتوانید رقبایتان را هم آنالیز کنید. یا یک راه ساده؛ یک فرم نظرسنجی کوتاه در وبسایت یا اپلیکیشن قرار دهید و نظر کاربران را جویا شوید. میتوانید در ازای پر کردن این فرم، به کاربران کد تخفیف بدهید تا انگیزه بیشتری داشته باشند.
در هر صورت هدف نهایی این است که رفتارها، انتظارات و نقاط درد و کمبود کاربران را شناسایی کنید. فقط در این صورت است که میتوانید
۲/ نبود تعادل بین دسترسی، عملکرد و زیبایی
طراحی تجربه کاربری سه پایه دارد که دسترسی، عملکرد و جذابیت بصری هستند. اما یکی از اشتباهات رایج در طراحی UX این است که یکی از این پایهها بلندتر از دیگران میشود و تعادل به هم میریزد. شاید اگر اهمیت وجود هر یک از این موارد را بدانید، هیچگاه یکی را فدای دیگری نکنید.
دسترسیپذیری تضمین میکند که طرح شما برای طیف گستردهای از کاربران (شامل افراد دارای معلولیتهای مختلف) قابل استفاده است. با رعایت کنتراست رنگها، اندازه فونتها، نوشتن متن جایگزین تصویر برای کتابخوانها و… همگی قابلیت دسترسی طرح شما را بیشتر و بیشتر میکنند.
منظور از عملکرد نیز این است که برای مثال وبسایتی که UX آن را طراحی کردهاید، کار خود را به درستی انجام میدهد. مثلاً اگر وبسایتی فروشگاهی است، کاربران در این سایت میتوانند به راحتی مسیر مشاهده محصولات و ثبت خرید را انجام دهند، بدون این که سردرگم شوند یا چیزی را پیدا نکنند. یا سرعت این وبسایت به اندازهای کُند نباشد که کاربر در عمل نتواند مسیر خود را طی کنید. معمولاً تستهای A/B بهترین راه برای اطمینان از عملکرد خوب است.
جذابیت بصری هم که تکلیفش مشخص است. همه چیز باید جذاب و یکدست و البته مطابق با هویت بصری برند باشد. یعنی اگر رنگهای سازمانی یک برند سبز و طوسی است، ما از رنگهای سفید و آبی استفاده نکنیم.
سعی کنید هر سه این فاکتورها را همزمان پیش ببرید. برای مثال اگر آیکونهایی وجود دارند که بسیار زیبا هستند، اما شما به عنوان طراح UX تشخیص میدهید که کاربردشان واضح نیست، آنها را حذف کنید. یا اگر میخواهید طرحی خلاقانه داشته باشید، شفافیت مسیرها فدای این خلاقیت نشود. مسیری که کاربر در سایت یا اپلیکیشن شما طی میکند، باید مثل یک رود روان و جاری باشد.
۳/ کوتاه آمدن بر سر نیازهای کاربران
بزرگترین دغدغه یک طراح UX باید نیاز کاربران باشد. پس روی این موضوع تأکید میکنیم که به هیچ دلیلی نباید از نیازها و خواستههای کاربران عقب بکشید. چراکه در این صورت یکی از اشتباهات رایج در طراحی UX را مرتکب شدهاید و طرح شما در عمل کاربرد خود را از دست میدهد.
اگر کارفرما خواستهای دارد که میدانید درست نیست، سعی نکنید با او مقابله کنید. در عوض سعی کنید قانعش کنید. برای مثال میتوانید از اعداد و ارقام آماری استفاده کنید تا به او ثابت کنید که این تصمیم ایدئال نیست. یا تستهای A/B بگیرید و نتیجه را به او نشان دهید.
در هر صورت مطمئن شوید که تجربه کاربری طرح شما عالی است. هر چه تجربه کاربری بهتری داشته باشید، کاربران زمان بیشتری در وبسایت میمانند و سرنخها یا فروشهای بیشتری خواهید داشت. در این صورت هم شما، هم کارفرما و هم کاربران از نتیجه کار راضی خواهید بود.
۴/ دست کم گرفتن مهارتهای خود
یکی دیگر از اشتباهات رایج در طراحی UX این است که مهارتها و دانش خود را دست کم میگیرید. وقتی قرار است به کارفرما ثابت کنید که نظر او اشتباه است، اگر خودتان را یک طراح مبتدی و بدون دانش بدانید او هم به شما اطمینان نخواهد کرد. در عوض حرفهایتان را با تکیه بر دانش و تجربیات خود بگویید. همینطور میتوانید یک سری واقعیتها و اصول کلی را از منابع معتبر جمعآوری کنید و به او ارائه دهید.
باید به کارفرما نشان دهید که حرفی که میزنید سلیقهای نیست و پایه علمی یا تجربی دارد. برای مثال تفاوت بین تجربه کاربری خوب و بد را با مثال به او نشان بدهید. همینطور روی این موضوع تأکید کنید که هدف شما سود بردن کارفرما نیز هست. بنابراین تصمیمی نخواهید گرفت که به ضرر او باشد.
حرف آخر
این که بتوانید بین خواست کارفرما و نیاز کاربران تعادل ایجاد کنید، مهارتی است که شما را فراتر از هر دوی اینها میبرد. در آخر اگر مایلید که مهارتهای خود را در حوزه وب ارتقا دهید، پیشنهاد میکنیم که سری به دورههای «آموزش وب» خانه فتوشاپ بزنید. از همراهی شما سپاسگزاریم.
دیدگاهتان را بنویسید